در جایی خواندم یا شنیدم برای پیدا کردن بازیگر نقش یوسف پیامبر مدت ها گشته اند تا بازیگری پاک سیرت و سفید پرونده پیدا کنند که سوابق کیفری ، تعزیری و مشکلات اخلاقی نداشته باشد .
باز هم در جایی خواندم که از بازیگر همین نقش خواسته شده بود چند سالی در هیچ نقشی بازی نکند تا چهره ی یوسف پیامبر را در صورت جوانی عاشق پیشه ، چشم خماری دختر کش یا معتادی پاک باخته نبینند .
بعد از مدتی خواندم که از همین بازیگر خواسته شد بعد از مدتی بیکاری می تواند بعد از یکسال فقط در نقش های مثبت بازی کند ، شایدم تا آخر عمر نباید در نقش منفی ظاهر شود ( که یعنی مرگ بازیگر ، البته اگر بتوان اسمش را بازیگر گذاشت ).
بازیگر هم شده نان سنگک یا ساندویچ که سفارش می دهیم ، کنجدی باشد یا دو نانه .
راست یا دروغ با خودشان .
اما خبر جالبی در سایت سینمای ما نقل شده است که محمدرضا گلزار برای 3 روز بازی 90 میلیون تومان می گیرد .آن هم در نقش ملک الموت ( عزرائیل خودمان ).
قرار نیست به 90 میلیون تومان گیر بدهم . به ما چه ؟ در ضمن وقتی تورم در همه جای این زندگی سگیمان نفوذ کرده بازیگران هم نوعی آدم اند خرج دارند چون ما .پس آنها هم با نرخ تورم سالیانه که از بانک مرکزی قابل استخراج است که البته آمار ضد و نقیضی هم درد دست هست اقدام به افزایش دستمزد می کنند .
اگر کسی ناراحت است به خدا شکایت کند که صورتی زیبا به بعضی بندگان عطا نمود تا نان آوری کنند .به سرمایه داری و تضاد طبقاتی ، سینمای مبتذل و بی ارزش و تجاری و تهیه کننده های ولخرج هم گیر ندهید .
اما نگرانی و توجه نگارنده این مطلب در امور معنوی است . در نقشی که گلزار بازی می کند . این نقش خطری بالقوه برای کشورمان و جهانیان در خود دارد . مواردی چون :
- پیدا شدن حس زیبایی شناسی مرگ در میان افراد جامعه که زندگی را زهر مار می کند .
- عدم ترس از مرگ و افزایش گناهان کبیره و صغیره .
- از دست رفتن اعتماد به عزرائیل.
- افزایش خودکشی دختران ( باکره و غیره باکره ) و زنان ( پیر و جوان ) . البته در صورت اتفاق افتادن این فرض ، کمک بزرگی به تعادل جمعیتی در جامعه ما می شود . با افزایش آمار دختران و زنان مرحومه ، جمعیت زنان و مردان به تعادل می رسد و پرونده ی چند همسری و سو استفاده ی مردان حرمسرا دوست کم کم بسته می شود و در راه خدا دیگر دست به ازدواجهای متعدد نمی زنند . نیازی هم به گرفتن وقت مجلس برای تصویب لایحه ی حمایت از خانوده نیست .
- بی مادر شدن تعداد زیادی بچه ( همان زنهایی که در بند بالا به سوی مرگ شتافته اند )و خلل در تربیت و رشد سالم آنها و افزایش فحشا ؛ اعتیاد ، قتل و ... .
- سو استفاده ی احتمالی هالیوود از ایده های هنری ما و استفاده از هنر پیشگان زیبای زن در نقش مرگ و ایجاد بحران جهانی این بار در مردان .
- بحران در روز قیامت و سردرگمی برای فرستادن دختران باکره ای که خودکشی کرده اند به جهنم یا بهشت . باکره گی مقدم است یا خودکشی ؟
اما در آخر با توجه به نوشته های اول مطلبم می توان اینطور نتیجه گرفت ،که تهیه کننده و کارگردان این اثر چرا گلزار را انتخاب کرده اند . با توجه به سبقه ی ایشان ؛ زمانی که گلزار عزرائیل نشده بود دخترکان را در صف های سینما ، یا کنسرتهای گروه سابقش یا پوسترها و بیلبوردهای آویزانش در شهر ، آنها را از هوش وجان می برد . پس در این انتخاب هم هوشمندی دیده می شود .
ولی با وجود نتایج پیش بینی شده باید گفت :
ای آقا گناه دارد .جانداراست .
با جان هموطنان بازی نکنید با این انتخاب هایتان .
۳ نظر:
منم واقعا متاسفم که سینمای ما داره به چه سمتی می ره. شایدم اهمیتی ندم.
ممنون سینا جان تحلیلت جامع و عمیق بود.
سلام دوست من
واقعا تاسف داره ..
فکر میکنم هفته ی گذشته بود که متوجه این فیلم و بازی گلزار در اون شدم .. گاهی لازمه که به بازیگرها نقشهایی داده بشه که قبلا بازی نکرده ان تا خودشونو توی اون کار به نمایش بذارن .. ولی گویا اینها این اصل رو فراموش کرده ان ، که پدر من! هر کسی را بهر کاری ساخته اند !
ممنون از اینکه به وبلاگم اومدی و ممنون از پیشنهادت
اسم جالبی برای وبلاگم انتخاب کردی
خوشحال میشم اگر منو به لیست دوستانت اضافه کنی
take care
آخه میگن یه بنده خدایی میمیره اون دنیا یکی رو می بینه که خیلی خوشگل و قد بلند و نورانی بوده. بهش می گه تو کی هستی؟ طرف می گه من شیطانم. میگه ای بابا ما توی دنیا فکر می کردیم شیطان یه موجود وحشتناک و شاخدار دم داره. شیطون می گه : آخه اونجا قلم به دست دشمن بود!...شاید شنیده بودیش. حالا اینجا قضیه ی ممد آقا خوشگله ست و سینمای ایران.
راستی ممنون بابت کامنتت.
ارسال یک نظر